سلطان عشق

سلام من امین هستم که به زودی این وبلاگ را کامل خواهم کرد

سلطان عشق

سلام من امین هستم که به زودی این وبلاگ را کامل خواهم کرد

 

یکی را دوست می دارم

ولی افسوس ، او هرگز نمی داند .

نگاهش می کنم شاید بخواند از نگاه من که

او را دوست می دارم ،

ولی افسوس

او هرگز نگاهم را نمی خواند .

به برگ گل نوشتم من که

او را دوست می دارم ،

ولی افسوس

او برگ گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند .

به مهتاب گفتم : ای مهتاب

سر راهت به کوی او سلام من رسان و گو که

او را دوست می دارم ،

ولی افسوس

یکی ابر سیه آمد ، ز ره روی ماه تابان را بپوشانید .

صبا را دیدم و گفتم : صبا دستم به دامانت ،

بگو از من به دلدارم که

او را دوست می دارم ،

ولی افسوس

ز ابر تیره ، برقی جست و قاصد را میان ره بسوزانید .

کنون وامانده از هرجا دگر با خود کنم نجوا ،

یکی را دوست می دارم ،

ولی افسوس

او هرگز نمی داند

اولین اعتراف...

اولین اعتراف عاشقانه

 

اولین بار

 

که بخواهم بگویم

 

دوستت دارم

 

خیلی سخت است

 

تب می کنم

 

عرق می کنم

 

می لرزم

 

جان می دهم

 

هزار بار

 

می میرم وزنده می شوم

 

دوباره پیش

 

چشمهای تو

 

تا بگو یم

 

دوستت دارم

 

اولین بار که بخواهم بگویم

 

دوستت دارم خیلی سخت است

 

اما اخرین باراز همیشه سخت است

 

و امروز می خواهم برای اخرین بار

 

بگویم دوستت دارم

 

و بعد راهم را بگیرم و بروم

 

چون تازه فهمیدم توهرگز

 

دوستم نداشتی

عشق واقعی

عشق بین دونفر این نیست

 

که هردو زیر باران خیس شوند

 

عشق آن است که یکی چتر شود برای دیگری

 

 و دیگری هیچگاه نفهمد چراخیس نشد

عشق تنها...

به کسی عشق بورز که لایق عشق باشه نه تشنه عشق چون تشنه عشق یِِِِِِِِِِه روزی

 

             سیِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِِراب میشه...