یکی را دوست می دارم
ولی افسوس ، او هرگز نمی داند .
نگاهش می کنم شاید بخواند از نگاه من که
او را دوست می دارم ،
ولی افسوس
او هرگز نگاهم را نمی خواند .
به برگ گل نوشتم من که
او را دوست می دارم ،
ولی افسوس
او برگ گل را به زلف کودکی آویخت تا او را بخنداند .
به مهتاب گفتم : ای مهتاب
سر راهت به کوی او سلام من رسان و گو که
او را دوست می دارم ،
ولی افسوس
یکی ابر سیه آمد ، ز ره روی ماه تابان را بپوشانید .
صبا را دیدم و گفتم : صبا دستم به دامانت ،
بگو از من به دلدارم که
او را دوست می دارم ،
ولی افسوس
ز ابر تیره ، برقی جست و قاصد را میان ره بسوزانید .
کنون وامانده از هرجا دگر با خود کنم نجوا ،
یکی را دوست می دارم ،
ولی افسوس
او هرگز نمی داند
سلاممممممممم
وای بعد از مدتها آپ کردی...خیال کردم دیگه هیچ وقت بر نمی گردی
موفق باشی
دلت شاد
خیلی زود.
خیلی خوب... زودترازآن که فکرمی کردیم تبدیل شدبه خیلی بد
خیلی زود.
اگرهیچ کس به تو نگفته باشد؛ حالا دیگر باید بدانی
که خیلی خوب؛ خیلی زودتبدیل می شودبه خیلی بد.
خیلی زود.
(شل سیلوراستاین)
بازی روزگار را نمی فهمم! من تو را دوست می دارم. تو دیگری را..... دیگری مرا..... و همه ما تنهاییم ...
التماس دعا
دلت شاد
سلام
همه ی ما مسافزر عشقیم اما حیف که بیش از نصفمون کشتی هامون سوراخه
به کلبه احساسم سر بزن
دل دیوانه تنها دل تنگ
منشین در پس این بهت گران
مدران جامه جان را مدران
مکن ای خسته درین بغض درنگ
دل دیوانه تنها دلتنگ
پیش این سنگدلان قدر دل و سنگ یکی است
قیل و قال زغن و بانگ شباهنگ یکی است
دیدی آن را که تو خواندی به جهان یارترین
سینه را ساختی از عشقش سرشارترین
آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین
چه دلآزارترین شد چه دلآزارترین
رنگ صفحه رو عوض کنید چشم ومیزنه ممنون عزیزم
سلام. وب زیبایی داری. خوشحال می شوم به من هم سر بزنی.